الهیات فرهنگی طوفانالاقصی
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۶۸۲۶۳
فارس پلاس؛ محمدمهدی اسماعیلی در یادداشتی نوشت: سؤالی که امروزه برای دانشوران آزاده و فضلای متفکر مطرح است و در محافل حوزوی و دانشگاهی دربارهاش سخن میگویند، این است: الهیات فرهنگی جهان، مسأله طوفانالاقصی را چگونه فهم کرده و چگونه آن را با هویت دینی اعم از مسلمان، مسیحی، یهودی و... تطبیق میدهد؟
من میخواهم این صورت مسأله را تغییر دهم و بگویم، طوفانالاقصی، خود حامل یک «الهیات فرهنگی جدید» است که در لحظهای تاریخی متولد شده؛ در زمانه رکود فرهنگی غربیسازی در جهان و دقیقاً هنگامی که موج رویگردانی از فرهنگهای سکولار امریکایی-اروپایی در بالاترین سطح خود بسر میبرد و همه نشانهها، روند قدرت گرفتن «فرهنگهای معنوی» را نشان میدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۱- وجدان شرمسار جهان
طوفانالاقصی، آغازی نظامی، حیاتی فرهنگی و سرشتی اسلامی دارد؛ و دنیا را وارد دورهای تازه از «بازاندیشی اخلاقی» و «شرمساری بینالمللی» درباره سیاستهای جهانی غرب کرد. مبنا و معنای این بازاندیشی اخلاقی را نمیتوان خارج از حیطه آموزههای دینی و مفاهیم مذهبی درک کرد.
این شرمساری و رویگردانی، دهههاست که وجدانهای آزاده را به پیشوایی امام خمینی(ره) و رهبری حکیمانه حضرت آیتالله خامنهای به حرکت درآورده است و نتایج آن را امروزه میتوان در سطوح مختلف از جغرافیای سیاسی و فرهنگ جهانی، مطالعه کرد. بنابراین، بازاندیشی اخلاقی جهان یک امر دینی است و همانطور که تحلیلگران در این مورد با یکدیگر اجماع دارند: «این بازاندیشی اخلاقی را باید در دل سه سنت بزرگ دینی اسلام، مسیحیت و یهودیت درک کرد، همانطور که مقاومت فلسطین نیز به مثابه امر دینی درک شده است.»
۲- تمدن شکننده غرب
مسأله دیگری که به ما اجازه میدهد درباره «الهیات فرهنگی طوفانالاقصی» سخن بگوییم این است که به باور بسیاری از اندیشمندان، آنچه جهانیان در پسا طوفانالاقصی فهم کردند، «جهانی شدن مقاومت» در مقابل «رکود فرهنگی جهانی شدن» بود. غربِ فرهنگی، مدتهاست به دوره «فترت هویت» وارد شده و وضعیت تمدنی آن که به قول هانتینگتون یک «میراث مسیحی-یهودی» است، بسیار شکنندهتر از قبل است. در چنین وضعی، خیزش نیروهای معارض تمدن غرب، بر دشواریهای پیش روی حکومتهای آن میافزاید و وضعیت بحرانی آنها را از درون و به لحاظ ایدئولوژیک، بسیار پیچیدهتر از قبل میکند.
از نظر من، جهانیشدن مقاومت، شتابدهنده یک «انقلاب نرم جهانی» است و این، یک کلیشه یا شعار نیست که بخواهد با پروپاگاندا و تبلیغات القا شود، بلکه میتوان با بررسیهای علمی شواهد آن را ارائه داد. این شواهد در مطالعات جدید ارائه شده است؛ از جمله اینکه پس از وقوع فاجعه انسانی در غزه، ملتهای جهان به سمت سوژگی و «کنشگری فراملی» در این موضوع تمایل پیدا کردند. این تمایل نزد تحلیلگران به خروج ملتهای جهان از ابژگی حاکمیتهای خود در خصوص مسأله فلسطین تفسیر میشود: ملتها، مستقل از دولتهای خود، رژیم صهیونیستی را به ایجاد فجایع انسانی متهم کردند و از ساختار گفتمان حاکمیتهایی که سمت صهیونیسم ایستادند، کاملاً خروج کردند و اینجا میتوان سنجید که چه کسانی، سمت درست تاریخ را برگزیدند.
شکلگیری این روند، ناشی از قدرت ابتکار و گشودگی ذهنی جریان جهانی مقاومت است و این توانایی را به آن میدهد که ترجمان گفتمان خود را در افکار مختلف بیابد. ثانیاً، جریان مقاومت به سبب انعطافپذیری در اشکال و روشهای خود، قادر است که ملیتهای متفاوت را حول محورهای اساسی ارزشهای انسانی، گردهم بیاورد و این یک خصلت ذاتی اسلام است.
۳- قدرت قرآنی و جهان انقلابی
مقبولیت مقاومت، نشانگر یک پویایی تازه میان هویت، دین و جامعه است؛ پویاییای که در تاریخ معاصر کمنظیر بوده و نقطه آغاز آن در جهان ما نیز «انقلاب اسلامی ایران» است که به قول میشل فوکو، بازگشت روح به یک جهان بیروح بود. انقلاب ما تنها به یک دلیل توانست پژواک جهانی بیابد و آن تکیه امام راحل عظیمالشأن بر «قدرت قرآنی» اسلام ناب بود.
سرشت اسلامی مقاومت نیز در امتداد انقلاب توانست با تکیه بر «قدرت قرآنی» به «کنشگریهای فراملی» شکل دهد که غیرمتحد و غیرمنسجم نیستند و امروزه تنها نوک کوه یخ آن، به چشم میآید.
مانند همیشه که امریکاییها و صهیونیستها آچمز میشوند، اینبار نیز در تصور هیچ یک از نظریهپردازان غربی و اندیشکدههای خاماندیش لیبرال سرمایهداری نمیگنجید که یک اتحاد فرهنگی با سرشتی دینی و منبعث از مقاومت اسلامی، در جهانی به اصطلاح مدرن با این قدرت پدید آید و میان مردمی که قرار بود در دهکده جهانی تا ابد حبس شوند، یک آرمان بینالمللی جهت رهایی از این زندان شکل بگیرد. من حدود یک ماه پیش از عملیات طوفانالاقصی، در «همایش بینالمللی خورشید» در مشهد، تأکید کردم که جهان پیش روی ما یک «جهان انقلابی» است و حرکت پیروان ادیان توحیدی به سوی احیای ارزشهای اساسی انسانیت است و این جز با رهایی از روند غربیسازی و مبارزه با آن، ممکن نیست. نشانهها و تحلیلهای امروز را میتوان بهترین مؤید «نظریه جهان انقلابی» دانست.
۴- تحول ارزشها در جهان فرهنگی
روشن است که خیزش جهانی مقاومت به سبب چیزی فراتر از مواجهه با یک رژیم آپارتاید است و نباید در دام گفتمانهای شبهروشنفکری و شبهدینی در تحلیل این مسأله افتاد، بلکه باید با این تفسیرها که مسأله را فرو میکاهد، برخورد منتقدانه داشت. هر چند آپارتایدها، همیشه به ضد خود بدل میشوند و رژیمهای آپارتاید زیادی نیز در طول تاریخ جهان ظهور کردهاند، اما اکثریت آنها جنبههای محدود سرزمینی داشتهاند.
آپارتاید صهیونیستی یک «آپارتاید ملی محدود» و مطابق با نظریههای سیاسی رایج نیست، بلکه آپارتایدی جهانشمول و جهانی است و از این جهت، سرشت آن با همه رژیمهای دیکتاتوری، نژادپرست و بنیادگرا فرق دارد. این سرشت شیطانی خاص، یک «احساس خطر بینالمللی خاص» را نیز در ذهن مردم جهان پدید آورده که گویی تازه متوجه شدهاند که ممکن است همه ارزشها، دستاوردها و هستیشان از رهگذر وجود این آپارتاید صهیونیستی جهانی، به مخاطره بیفتد.
از رهگذر این احساس خطر جمعی، یک «جامعه فرهنگی جدید جهانی» نیز در حال پیدایش است که بتدریج ساختارها و آناتومی آن را میتوان تشخیص داد. این جامعه، یک روایت جمعی و مردمی درباره جهان پساطوفانالاقصی دارد که درباره آن باید بیشتر بحث شود. براساس پژوهشها و پیمایشهای معتبر که نگرشهای جهانی را تحلیل میکند، «فداکاری و مقاومت سرسختانه فلسطینیها در آزاد کردن سرزمینشان برای بقا در شرایط کنونی، به روایتهای جمعی و مردمی که حتی شامل صداهای سکولار هم میشود، تبدیل شده است». با وجود تبلیغات جریانهای سکولار درباره ماهیت این روایت جمعی و جهانی، همه عناصر اساسی آن، برگرفته از معرفتشناسی انقلاب اسلامی و گفتمان مقاومت است.
امروزه جهان با آگاهی کامل میداند و میبیند که پروژه استعماری، قومیتی و نظامی رژیم غاصب صهیونیستی از 70 سال گذشته به یک «رادیکالیسم نابودگر جهانی» تبدیل شده که هیچ خصلت انسانیای در کالبد آن وجود ندارد. اژدها با تمام قدرت سربرآورده است، در حالی که قدرت بزرگتری به جدال با آن برخاسته است. برای همه مردم جهان، دیگر کاملاً روشن است که هدف این پروژه نابودی تاریخ، هویت، معیشت، حضور، حقوق، زندگی و مجموعاً هستی فلسطینیان است و اکنون عاملیت مردم است که به صحنه جهانی علیه صهیونیسم شکل میدهد. این بذری بود که تنها امام خمینی (ره) در اذهان جهانیان برای مبارزه با باطل کاشت.
۵- مسأله آزادسازی انسان
اینجا ما به نقطه کانونی بحث خود بازمیگردیم و آن پیدایش الهیات فرهنگی طوفانالاقصی است که آرمان «آزادسازی سرزمین» را برای جهان به اندیشه «آزادسازی انسان» تبدیل کرد. همانطور که متفکران فرهنگی مقاومت و دانشمندان مستقل از این جریان نیز، با هم اجماع دارند و درباره آن بحث شده است، طوفانالاقصی فراروایت امپریالیسم که تبعیض، نظامیگری، ستم، نژادپرستی، فریب، سوءاستفاده از قدرت، طمع، انسانزدایی و سایر اشکال خشونت دولتی را تداوم بخشیده، با شدت هر چه تمامتر به چالش کشید.
اکنون مسأله بازاندیشی اخلاقی درباره غرب پس از طوفانالاقصی، از عرصه نظری محض و بحثهای آکادمیک خارج شده و به ساحت بحثهای عمومی رفته است. همین امر، رفتارهای اجتماعی تازهای را در جهان برای حمایت از مقاومت اسلامی پدید آورده است. ظهور این «یکپارچگی فراملی» که مورد توجه تحلیلگران ایرانی نیز بوده است، یک «سرمایه جهانی» برای انقلاب اسلامی است. رهبری حکیمانه امام خامنهای نشان داد که انقلاب ایستایی ندارد و ثمرات و برکات آن، مستقیم و غیرمستقیم، به پویاییاش یاری میرسانند و «سرمایه جهانی» آن را افزایش میدهند.
من در این مدت به سبب ملاقات و بحث با متفکران، پژوهشگران و اساتید مختلف غیرمسلمان متوجه شدم که آنچه آنها را مجذوب مقاومت اسلامی میکند، جنبه عملی این الهیات فرهنگی است که از آن در مقالاتشان با عنوان «جذابیت عملی الهیاتی» نیز یاد کردهاند. این همان رمز اسلام ناب امام خمینی(ره) است که عرفان و مبارزه را در کنار هم قرار میدهد و «اسلام عارفان مبارزهجو» را جهانی میکند.
پایان پیام/غ
منبع: فارس
کلیدواژه: الهیات فرهنگی طوفان الاقصی بین المللی ارزش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۶۸۲۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکایت آمریکایی که دیگر «آمریکا» نیست
تاریخ پر است از سرگذشت ابرقدرتهایی که دیگر قدرتی برایشان باقی نمانده و سرزمینهایی که از شوکت و ثروتشان تلی از خاک به یادگار مانده است و این حکایتی است که به نظر میرسد این روزها نیز در حال تکرار شدن است.
فروپاشی ابرقدرتی آمریکا سخت است؟
پیش از جنگ سرد آمریکا و شوروی به عنوان رهبران دو بلوک غرب و شرق قدرت و یا همان هژمونی جهان را در دست داشتند؛ با شروع جنگ سرد، اما یکی از این قدرتها از بین رفت و جهان به عنوان جهانی تک قطبی به راه خود ادامه داد.
نشریه «فارن افرز» سال ۹۹ در زمان هیاهوی برجام نوشت تمامی عواملی که روزی باعث قدرت جهانی آمریکا شده بودند، امروز در حال دگرگونی است و به سویی میرود که به هژمونی آمریکا پایان دهد. فروپاشی ابرقدرتی آمریکا سخت است، اما با تحولات جهانی استحکام گذشته خود را از دست داده است.
سال ۲۰۲۲ هم راشا تودی گزارش داد: سال ۲۰۲۲ رو به پایان است. این سال، سالی بود که پیامدهای مهمی برای آینده ژئوپلیتیک جهانی داشت و در کتابهای تاریخ از آن یاد خواهد شد. به طور خاص، این سال نشانگر پایان سه دهه تک قطبی آمریکا بود که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ آغاز و سبب ایجاد جهان چند قطبی جدید متشکل از قدرتهای بزرگ رقیب متعدد شد. ۱۲ ماه گذشته اگرچه مدتها قبل در حال شکل گیری بود، اما تثبیت نهایی دوره ژئوپلیتیکی جدید را رقم زد. عملیات نظامی روسیه در اوکراین نقطه عطف تعیین کننده بود، که نمایانگر گسست نهایی از جهانی بود که با سقوط اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شد. کاتالیزور اصلی این تغییر، خود آمریکا بود، که دیگر از جهانی شدن که زمانی از آن حمایت میکرد، خوشش نمیآمد. کاهش هژمونی آمریکا از طریق احیای مجدد دولتهای رقیب که به میل آمریکا اصلاحات انجام نمیدهند (روسیه و چین) انجام شده است.
حمید صالحی کارشناس مسائل منطقه در این زمینه معتقد است: شکی نیست که قدرت و نفوذ آمریکا در طی این چند سال اخیر رو به افول است به این معنی که هیمنه و هژمونی آمریکا در دستگاهها و نهادهای بین المللی کمتر شده است. کاهش قدرت آمریکا در نهادهای بین المللی دلایل متعددی دارد که بخشی از آن قدرت گرفتن چین و همچنین روسیه است و بخش دیگر مربوط به تحولاتی است که در منطقه رخ میدهد و نیز اتفاقات درون ایالات متحده از جمله عواملی است که بر کاهش قدرت آمریکا تاثیر گذاشته است. براساس قرارداد بین المللی ۱۹۲۵ ژنو که استفاده، تولید و انباشت سلاح شیمیایی ممنوع است، اما آمریکاییها در لائوس و... استفاده کردند، این مساله نشان میدهد آمریکاییها هر چه به نفعشان باشد حمایت و ضمانت کرده و آن را دنبال میکنند.
صالحی خاطرنشان کرد: آمریکاییها در دو سه موضوع دارای قدرت هستند از جمله دلار، اما در شرایط کنونی و تحولات اخیر این قدرت آنان رو به افول است. تحولات منطقهای و جهانی هم در این مساله تاثیر گذار است؛ بنابراین عوامل مختلفی دست به دست هم داده تا شاهد روند کاهش قدرت آمریکا باشیم که نتایج مثبتی در به نتیجه رسیدن معاهدات بین المللی و رأی دادگاه لاهه دارد، البته یکسری تحولات بین المللی مانند جنگ روسیه و اوکراین هم در این موضوع موثر هستند.
مقاومتی که باعث شکست آمریکا شد
اما یکی از عواملی که بسیاری معتقدند روند سقوط این هژمون سابق را تسریع کرده محور مقاومت است.
حسین کنعانی مقدم کارشناس سیاست خارجی در این باره گفته است: آمریکا در ماجرای طوفان الاقصی به طور تمام قد درکنار رژیم صهیونیستی قرار رفت و این جمله معروف بایدن که ما درحمایت از رژیم صهیونیستی ایستاده ایم عملا شراکت در جنایات نسل کشی، کودک کشی و اقدامات دد منشانه رژیم صهیوینستی در برابر ملت فلسطین و علیه صلح و امنیت جهانی شد. تصور آمریکا هم این بود که رژیم صهیونیستی در میدان با نبرد میتواند بر مردم فلسطین غلبه کند. همچنین با توج به اینکه خود رژیم صهیونیستی مولود نامشروع پیوند آمریکا و انگلیس بود خیلی تلاش داشتند تا این طفل نامشروع را حفظ کنند، اما در طوفان الاقصی اراده ملت فلسطین پیروز شد و عملا آمریکا نتوانست در میدان و صحنه بین المللی و حتی در موضوع رسانهای اقدامی را در جهت بقای صهیونیستها انجام دهد تا حدی که خودش هم اکنون در گیر یک جبش اجتماعی و دانشجویی است که در حال جهانی شدن است.
مقاومت معادلات قدرت را در دنیا برهم زده است
وی ادامه داد: باتوجه به گذشته جنبش دانشجویی در آمریکا در سال ۱۹۶۰ که در مقابله با بحث مداخلات آمریکا در ویتنام بود و باعث شد که آمریکا عقب نشینی کند و تسلیم اراده دانشجویان شود میتوان الان هم گفت که آمریکا در درون خود هم دچار شکست شده است. زیرا الان به جای اینکه یک آمریکایی بگوید که من در کنار اسرائیل ایستاده ام شاهد این است که حتی مردم و نخبگان خود را هم از دست داده است؛ بنابراین شکست خورده قطعی میدان و دیپلماسی رژیم صهیونیستی است با توجه به اینکه الان هم در صحنه بین المللی شاهد قطعنامه ۲۷۲۸ برعلیه رژیم صهیونیستی بودیم تا حدی که خود آمریکا هم رای ممتنع داد و نتوانست این قطعنامه را وتو کند. در حال حاضر هم بسیاری از کشورها در پی این هستند که روابط سیاسی و دیپلماتیک و اقتصادی خود را با صهیونیستها قطع کنند و در هیچ یک از حنههایی که برایشان متصور بود پیروز نشدند و محور مقاومت از همیشه پیروزتر است و در معادلات بین المللی و منطقهای هم بعد از عملیات وعده صادق حرف اول را در مناسبات میزند.
این کارشناس معتقد است: همه میدانند که مقاومت معادلات قدرت را در دنیا برهم زده است و الان میتوان گفت که یکی از محورهای شکل گرفته در جهان چند قطبی محور مقاومت و از جمله جمهوری اسلامی است که این محور را حمایت میکند. ایران در بریکس و شانگهای و در معاملات منطقهای در مناسبات قفقاز و سایر کشورها اثر موثری داشته است چه از نظر سیاسی چه امنیتی و چه اقتادی بنابراین قطب سوم جهان در حال شکل گیری با بازیگران مطرح است.
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی سیاست خارجی